خدای همه

روزی چوپانی در صف نانوایی بود و خیلی بیقراری میکرد مردی در آنجا ایستاده بو از او پرسید چرا اینقدر پابه پا میکنی؟

 گفت:گوسفند هایم در دشت هستند اما نان هم برای خوردن نداشتم آمدم نان بگیرم ولی میترسم گرگ به آنها حمله کند.

مرد گفت: مگه آنها را به خدا نسپردی؟

چوپان گفت: بله، من که غیر خدا،حافظی ندارم.

مرد گفت:دیگر غمت نباشد چون که خداوند هوای گوسفندانت را دارد.

چوپان گفت: اون خدا خدای گرگ ها نیز هست.

 




آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

    این نظر در تاریخ 1395/5/2/6 و 14:29 دقیقه ارسال شده.

    گرگها مثل سگها با هوشند آنها میدانند شاید انسان برسد و تا می توانند گوسفندان را می درند بخاطر اینکه صاحبش آنها را دور بیندازد و آنها چندین ماه براحتی گوشت برای خوردن داشته باشند و خوردن گوشت دهان خورده گرگ برای انسان حرام است و کسی که از این گوشت بخورد علم و دانایی از او دور می شود گرگ صفت نباشید و دهن خورده گرگ را به سگها باید داد
    پاسخ:ممنون مطلب زیبایی بود

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: